سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خداوند، دنیا را به کسی که دوست داردو کسی که دوست ندارد، می دهد؛ امّا دین را جز به کسی که دوست دارد، نمی دهد . پس خداوند به هرکه دین داده، دوستش داشته است . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]
 
پنج شنبه 90 تیر 9 , ساعت 6:0 عصر

روزی مرحوم کاشف الغطا ،یکی از مراجع بزرگ تقلید ،پس از پایان درس فرمودند:"من دختری دارم که وقت ازدواجش فرا رسیده،اگر یک فرد متدین واخلاقی باشد،من او را به دامادی می پذیرم ودخترم را به همسری او در می آورم ." در این میان یکی از حضار از جای خود برخاست وپس از لحظه ای بدون آنکه سخنی بگوید، نشست .پس از اتمام جلسه ، مرحوم کاشف الغطا او را به منزلشان دعوت کردند.معلوم شد یکی از شاگردان فاضل ،متدین وخوش اخلاق خود اوست .بنابر این بدون اینکه نیاز به تحقیق بیشتری درباره او داشته باشد ،درباره امکانات مالی اش از او پرسید .طلبه جوان در پاسخ گفت :چیزی ندارم .مرحوم کاشف الغطا فرمودند :"منعی ندارداین منزل ما یک اطاق خالی دارد که ما فعلا به او نیاز نداریم وشما میتوانید در آن زندگی کنید."وسپس در همان شب مقدمات عروسی وازدواج را فراهم کرد ودخترشان را به رسم آن روزگار ،عروس کردند.بدین ترتیب یک زندگی ساده وبدون تکلف آغاز گردید .داماد کسی نبود جز "مرحوم حاج شیخ محمد تقی مسجد شاهی اصفهانی" که بعد ها یکی از مراجع بزرگ تقلید شدواز نظر علمی در سطح بالایی قرار گرفت .این خانواده که زندگی مشترک رااز صفر شروع کرده بودند،با فضل ورحمت خدا وند بسیار متمول شدند و از چنان شخصیت ،قدرت ومنزلتی برخوردار شدند که نه تنها در اصفهان که در همه ایران شناخته شده بودندو پادشاهانی همچون ناصرالدین شاه وحاکمانی چون ظل السلطان در مقابلشان متواضع بودندواز آنان می ترسیدند.

 



لیست کل یادداشت های این وبلاگ